عبدالرحمنفهیمی
با گماشته شدن آقای «زلمی خلیلزاد» به عنوان فرستاده ویژه ایالات متحده آمریکا در امور صلح افغانستان؛ بحث صلح به بحث مطرح و جدی در افکار عمومی مبدل گردید. خلیلزاد گفتوگوها و رایزنیهایش را با سران حکومت و جریانهای سیاسی جمهوری اسلامی و سپس گفتوگوهای مستقیم با گروه طالبان را در قطر آغاز کرد. افکار عمومی و بازیگران سیاسی به پیمانهای این موضوع را دنبال کرد که برگزاری چهارمین انتخابات ریاستجمهوری را تحت شعاع قرارداد، صفآراییهای سیاسی تغییر کرد، بعضی از نخبگان، صلح را مهمتر از انتخابات تلقی کردند و کٌشتی نرمی میان هواداران «انتخابات و صلح» شروع شد.
مردم هر صبح با بلند شدن از خواب؛ در انتظار یک خبر جدید در این مورد بودند. دستههای انتخاباتی غیر از دسته دولتساز، به صورت گسترده و نفس گیر، در میان مردم شایعهپراکنی میکردند که انتخابات برگزار نمیشود و تنها دسته رئیسجمهور غنی است که بر طبل انتخابات میکوبد. یک متنِ که انگار متن «موافقتنامه» صلح میان آمریکا و طالبان است دست به دست شد و پس از پایان گفتوگوها میان دو طرف، خلیلزاد محتوای موافقتنامه را با سران حکومت و جریانهای سیاسی در میان گذاشت. سفر رئیس جمهور غنی یک بار به تعویق افتاد اما مشخص بود که سفر خواهد کرد و تحلیلگران آن سفر را سفر تعیین «سرنوشت» سیاسی شخص غنی تلقی کردند.
اما به یک بارگی یک «توییت» شبانهی «دونالد ترامپ» رئیس جمهور غیر قابل پیشبینی آمریکا همه چیز را تغییر داد. وضعیت ۱۸۰ درجه تغییر کرد. گفتوگوها میان دو طرف لغو شد. پس سوال این است که چه عوامل سبب شد تا دونالد ترامپ گفتوگوهای صلح را لغو کند؟.
۱ . کشته شدن سرباز آمریکایی
یکی از عوامل که مطرح میشود کشته شدن سرباز آمریکایی در حمله انتحاری «شش درک» کابل است. این حمله از سوی گروه طالبان انجام شد و در آن یک سرباز آمریکایی و ۱۱ نظامی و ملکی افغان کشته شدند. ترامپ در توییت خود به این موضوع پرداخته است، اما به نظر میرسد این سیاست اعلانی باشد.
۲ . مصرف داخلی
طرح گفتوگوهای مستقیم میان آمریکا و طالبان از اول «مصرف داخلی» داشت. ترامپ باورمند است که نباید پول آمریکا تحت عناوین چون دموکراسی سازی، نهادینه شدن حقوق زنان، دفاع از حقوق بشر و اقلیتهای قومی، در ورای مرزهای ملی به مصرف برسد، بلکه کافی است فقط امنیت و منافع این کشور در منطقه و جهان تهدید نشود. از اینرو میخواست هرچه زودتر با طالبان به تفاهم رسیده و نیروهای کشورش را از افغانستان خارج نماید، تا در مبارزات انتخاباتی از آن بهعنوان یک دستاورد کلان و نمونهای از تحقق وعدههای داده شده به خورد افکار عمومی بدهد. ولی مخالفتهای که توسط وزیر خارجه کابینهاش، نظامیان و نمایندگان کانگرس صورت گرفت؛ متوجه شد که این توافق پرشتاب میتواند بهعنوان نقطه ضعف تلقی گردد. در اینصورت با توقف گفتوگوها خواست به افکار عمومی این پیام را منتقل کند که طالبان صادق نیستند و علیرغم وعدههای که دادهاند و میدهند آنها همچنان تهدیدی در برابر امنیت و منافع ما خواهد بود.
۳ . اعمار فشار بر گروه طالبان
حقیقت این است که بعد از اینکه گفتوگوهای صلح در قطر به صورت جدی شروع شد و «عباس ستانکزی و سهیل شاهین» هرشب در پرده تلویزیون ها حاضر و مهمانهای ناخواسته مردم بودند؛ این گروه به مراتب جسورتر و گستاختر از قبل شدند، ادعا کردند که «ما ۷۰ فیصد خاک افغانستان را در اختیار داریم» و بر عدم گفتوگو با نمایندگان حکومت تاکید کردند. آنان هر روز حملات انتحاری و یورشهای مسلحانه را بر ولسوالیها و حتی کلان شهرها سازماندهی کردند و احساس میشد که انگار به لحاظ نظامی خود را برتر از همه میپندارند. بنابراین، ممکن است، لغو گفتوگوها توسط ترامپ به منظور اعمال فشار بر این گروه باشد و بعد از مدتی دوباره از سر گرفته شود.
به هرصورت اکنون گرد و غبار از چهره انتخابات برداشته شده و امری که مسلم است این است که انتخابات به تاریخ ششم میزان سال جاری برگزار میشود و مردم به پای صندوقهای رای خواهند رفت. از اینرهگذر، انتظار میرود که نهادهای دفاعی و امنیتی در تامین امنیت این روند مهم و سرنوشت ساز از هیچ تلاش و کوشش دریغ نورزند، نهادهای انتخاباتی روند را به گونه شفاف و عادلانه مدیریت نمایند و دستههای انتخاباتی رقابت سیاسی سالم را فراموش ننمایند. مسئلهی مهم دیگر این است که در دموکراسی جمله «من باید برنده شوم وجود ندارد».