عبدالرحمن فهیمی
پلورالیزم یا معادل آن در زبان فارسی (کثرتگرایی) در حوزه مطالعات ادیان توسط جان هیک مطرح شد. او بر این باور بود که «حق و نجاتبخشی» در همه ادیان وجود دارد و نباید برخی از ادیان؛ نگاه خودبرتربینی و انحصار حق و نجاتبخشی داشته باشند. یعنی همه ادیان به گونه حق بوده و نجاتبخش خواهند بود.
پلورالیزم بهتدریج در سایر حوزههای زندگی جامعه انسانی، پا نهاد. در عرصه «سیاست» و قدرت با مفهوم «دموکراسی» پیوند تنگاتنگ یافت. در این عرصه، پلورالیزم بدین معناست که «هیئت حاکم و برسر قدرت» نظرات و دیدگاههای جریانهای منتقد سیاسی قدرتطلب را تحمل نموده و اینگونه بپندارد که ممکن است «مواضع و دیدگاههای» آنها درست باشد. یعنی دیدگاههای دیگران، نه به معنای دشمنی و خصومت، بلکه بهعنوان یکی از طرحها و راهحلها جهت رفع چالشها و نابسامانیها خواهد بود. از سوی دیگر، جریانهای سیاسی منتقد نیز، نباید طرحها و دیدگاههای خود را کاملاً درست و طرحها و دیدگاههای دسته برسر قدرت را کاملاً نادرست بپندارند. بلکه اینگونه بپندارند که طرحها و دیدگاههای حکومت درست بوده و تأمینکننده منافع کشور باشد.
اگر با این دیدگاه وضعیت موجود سیاسی و طرز برخورد نیروها و جریانهای سیاسی افغانستان، با هم بهویژه با حکومت نگریسته شود، دیده میشود که به چه پیمانهای وضعیت بحرانی است و «دگماندیشی و جزماندیشی» در جزایر سیاست این سرزمین غوغا میکند. مدتی است که بحث اختیارات نجومی رئیسجمهور در دنیای سیاست کشور داغ است و در موقع مبارزات انتخابات ریاست جمهوری «داغتر و شعلهورتر» میشود. سخن از اصلاح کاستیهای نظام سیاسی موجود و کاهش اختیارات رئیسجمهور است. برخی از دستههای انتخاباتی این موضوع را در مبارزات شان «تیتر» کرده و در انتخاباتهای گذشته نیز با این شعار مردم را بهپای صندوقهای رأیدهی کشانیدهاند و پیشرفتهاند. در وضعیت کنونی بهجز دسته دولت ساز؛ بقیه دستهها همه و همه از انحصار قدرت توسط رئیسجمهور و لزوم کاهش اختیارات این نهاد مهم حاکمیت، سخن میزنند.
مطلقاندیشی، جزمگرایی و حق و باطل کردن در میان همه به ویژه در میان دستههای انتخاباتی فراوان است و هر روز در قالب کلمات و جملات «پوپولیستی» در فضای مجازی، جلسات کمپاینی و همایشهای کلان، به خورد مردم داده میشود. یکطرف «سیاهنمایی و طرف دیگر سفیدنمایی» میشود. یکطرف «خاین» و طرف دیگر «خادم» خطاب میشود و بهصورت کلیگویی طرحها و برنامههای یک دسته کاملاً نادرست و از دسته خودی کاملاً درست تلقی شده و در میان مردم تبلیغ میگردد.
از انصاف و عدل نباید گذشت. فعلاً همه دستههای انتخاباتی حتی دسته «ثبات و همگرایی» که خود نیز در طول پنجسال شریک ۵۰ ـ ۵۰ قدرت بوده و رئیس این دسته تا هنوز مقام بلندپایه حکومتی است؛ جهتِ تبلیغات و انتقادات خود را به سمت دسته انتخاباتی «دولتساز» متمرکز کردهاند. از خاین، دزد و معاملهگر گرفته تا فحشهای رکیک حواله دسته دولتساز میشود. حتی جالب این است که در مورد قربانیان حملات انتحاری و نبردهای مسلحانه که سربازان دفاعی و امنیتی شهید میشوند؛ بهعوض اینکه تلاش شود موج نفرت و انزجار از عاملان آن یعنی طالبان شکل بگیرد، انتقادها متوجه حکومت میشود.
این وضعیت متأسفانه نشان میدهد که همه جریانهای سیاسی در کشور، هنوز پایشان در زمین رقابت سیاسی سازنده و سالم میلنگد. درست است که کشور چهارمین انتخابات ریاست جمهوری را برگزار و جریانهای سیاسی در همایشهایشان از احترام به رأی مردم سخن میزنند، اما هنوز با شیوههای غیر دموکراتیک بازی میکنند. بهعبارتدیگر قالب جدید است؛ اما محتوی سنتی و قدیمی. در شیوههای قدیمی و سنتی، سیاستمداران همدیگر را حذف فیزیکی میکردند، خود را حق و طرف را باطل خطاب میکردند و زمان که «ناسیونالیزم» در ادبیات سیاسی جا باز کرد و «وطندوستی» مطرح شد؛ سیاستمداران خود را وطندوست و متعهد و طرف را وطنفروش و خاین معرفی میکردند.
بنابراین، بعد از یکونیم دهه تجربه دموکراسی و انتخابات؛ اکنون در این عرصه، از همه سیاستمداران و جریانهای سیاسی رقیب، انتظار میرود که به عوض حرکتهای غیر سازنده، با رویکرد «کثرتگرا» ضمن احترام به مواضع و دیدگاههای همدیگر ازجمله دسته دولتساز، بهعوض توهین، اتهام، و ناسزا برنامههای همدیگر را نقد کنند. اینگونه بپندارند که ممکن دستههای رقیب نیز طرحها و برنامههای داشته باشند که مفید و مؤثر برای کشور بوده و گوشه از مشکلات و چالشها را از میان بردارد. در فضای دموکراتیک باید با «تساهل و مدارای سیاسی» پیش رفت. جامعه را بهحق و باطل تقسیم کردن و خاین و خادم گفتن به شکلگیری جریانهای ایدئولوژیک کمک خواهد شد.